نه علل علايم گنج يابي اتلاف وقت است
نه علل علايم گنج يابي اتلاف وقت است
در حقیقت این دو نام یعنی طبرستان و مازندران به یک معنی بودهاند اما در همان حال که اسم طبرستان بر تمامی بخشهای کوهستانی و زمینهای پست ساحلی اطلاق میشد واژه مازندران بر منطقهٔ زمینی پست ساحلی از دلتای سپیدرود تا جنوب شرقی دریای مازندران ادامه دارد اطلاق میگردید. حجم آب دریای مازندران ۷۹۳۱۹ کیلومتر مکعب است. از سوی دیگر در لاسم و در میان رشته کوه دوبرار، قلههای بلندی مانند انگمار، سیاه کمر دیده میشود که یکی از آنها قله بلند ماز است. گروهی، ماز را پیچ و خم میدانند، ولی واژه «شکنج» در «مار شکنجی» خود به معنی پیچ و خم است و آوردن واژهای دیگر (که ماز باشد) به معنی پیچ و خم در اینجا، درست نمینماید. این برداشت از معنی مازندران، با مازندران شاهنامه هم تا جایی سازگاری دارد، و البته با برخی نقاط دیگر که به مازندران شهرت دارد. برخی ریشه نام مازندران را آمیختهای از ماز به معنی بزرگ و نیز میانه، ایندیرا و آن پس وند مکان دانستهاند و در نتیجه عبارت «مازیندیران» را به معنی جایگاه دیو بزرگ، ایندیرا میدانند. این آبانبار هنگام پیگردی جهت روشن کردن وضعیت پی و مصالح به کار رفته درساختار دیوار شارستان شهر بلقیس برای مرمت اضطرای در سال ۱۳۹۰ در ضلع جنوبی شارستان شهر بخش کوچکی از یک سازه آجری شامل سردر ورودی و تعدادی پله کشف گردید که احتمال میرفت این سازه بقایای یک آبانبار است طی کاوش فصل پنجم شهر تاریخی بلقیس جهت روشن شدن وضعیت این ساختار یک ترانشه در ادامه سازههای قبل ایجاد گردید که مدتی پس از کاوش منجر به نمایان شدن بخش عظیمی از مخزن گردید، این قسمت از بنا به شکل یک دایره به قطر ۲۵/۴ و عمق ۵ متر در دل زمین با شفته آهک و آجر ایجاد گردیدهاست و قسمت داخلی آن بدون اندود بوده و تنها درنزدیک کف سازه حدود ۱ متر دارای یک اندود نازک آهک است.
در سالهای ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۵ تغییراتی در تقسیمات استان مازندران و نام شهرها ایجاد گشت. گروهی نیز به این دلیل که در گذشته این سرزمین پر از گوزن بوده و مازن نیز به معنای گوزن بوده و از طرفی دران را نیز به معنای درندگان میباشد اینگونه برداشت کردهاند که دران به معنای درنده کنایه از ببر مازندران است و چون این سرزمین در گذشته پر از گوزن و ببر بوده مردم آن سرزمین را به این نام خواندند. گذشتهنگاران ارمنی دوران ساسانی همچون موسی خورنی و سبئوس به این سرزمین با عنوان تپرستان یاد کردهاند. مردم مازندران از دیرباز و به یاد جوانان و کشتهشدگان دوران حکومت ضحاک بر سردر خانهها و در گوشه و کنار حیاط خانه و برستونهای ایوانشان مشعل (سوچو) ۵ روشن میکردند و با رفتن بر سر مزار عزیزانشان و با روشن کردن شمع یاد و خاطره آنان را زنده میکردند. کلارستاق از چهار دهستان تشکیل میشود؛ بخش جلگهای کلارستاق در کنار خط ساحلی شامل چالوس و هچیرود، دهستان بیرون بشم در کنار دره چالوس در مرکز منطقه، دهستان کوهستان در جنوب و کلاردشت در غرب تا جنوب غربی که روی هم شامل ۱۲۰ سکونتگاه میشوند. این قوم پیش از آمدن آریاییها در کنار آماردها قومیت اصلی منطقه بوده است.
یاقوت حموی که مقارن با حملهٔ مغول زندگی میکرده و کتاب معجمالبلدان را چند سال پیش از این حمله تدوین کردهاست، دربارهٔ اسفراین مینویسد: «اسفرایین: شهرکی بارودار در بخشهای نیشابور، در نیمهٔ راه گرگان. تاریخ تبرستان (جلد اول): پیش از اسلام. ۱-۱-ابن اسفندیار نویسنده کتاب تاریخ طبرستان در ۶۱۳ ه. ظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران مینویسد: حد طبرستان از طرف شرقی دینارهجاری و از طرف غربی ملاط که آن قریه شهر هوسم که اکنون به فرضه رودهسر اشتهارد دارد. حد مازندران از طرف شرقی بیشه انجدان میباشد و از طرف غربی ملاط میباشد. صادق کیا همانند با دیدگاه ظهیرالدین مرعشی مازندران را بخشی از طبرستان میداند و به گفته وی طبرستان شامل دو ولایت مازندران و گرگان میشد و از دیناره جاری تا ملاط لنگرود بخشی از طبرستان بود و طبرستان به دو ولایت کوچکتر به نام مازندران و گرگان تقسیم میشد و از بیشه انجدان تا ملاط لنگرود بخشی از مازندران بود و از بیشه انجدان تا دیناره جاری بخشی از گرگان بود. پس از زمانی این مرزها تغییر شکل یافتند و میتوان گفت که رستمدار سرزمینی را که از آمل تا گیلان ادامه مییافت شامل میشد.
رویان به سرزمینی آباد در غرب مازندران گفته میشد که شامل کجور، کلارستاق، لنگا، تنکابن، سختسر، هوسم، الموت، طالقان، لورا، ارنگه، رودبار قصران و لارقصران میشد. صفی خان در سال ۱۲۸۶ مازندران را در ردیف یکی از ولایات دوازدهگانه و ساری، فرحآباد، اشرف، بارفروش، آمل را از مهمترین شهرها و تنکابن، سختسر، کلارستاق، کجور، نور، لاریجان، هزارجریب، سوادکوه و فیروزکوه را از مهمترین توابع و محال مازندران ذکر کرده. توابع آمل بدین شرح بوده است: دابو، دشتسر، هزارپی، اهلمرستاق، پایینرستاق، پایینخیابان، بالاخیابان، چلاو، بهرستاقلاریجان، دلارستاق، امیری، بالالاریجان، ناتلکنار نور، میانرودسفلی، ناتلرستاق، ناییج، لاویج، میانبند، هلوپشته، بلده، کمرود، یالرود، میانرودعلیا، تترستاق، نمارستاق و ازرود. کجور: شامل بلوکات کران، خیرودکنار، گلرودپی، پنجکرستاق، کوهپرو، چلندر، توابع علویکلا، زانوسرستاق، کجرستاق و کالج. فرهنگ طبری یا فرهنگ مازندرانی شامل ارزشهای اجتماعی و هنجارهای موجود و همچنین دانش، اعتقادات، هنرها، قوانین، آداب و رسومی میشود که در میان مردم طبری (مازندرانی) در استان مازندران و نواحی طبری نشین استانهای گلستان، سمنان، تهران، البرز و شهرستان طالقان رواج دارد. تیم نساجی از پرطرفدارترین تیمهای کشور میباشد که علاوه بر مازندران در استانهای گلستان، سمنان، تهران، قزوین، البرز و غیره نیز دارای طرفداران پرشماری میباشد.
این لینک
منبع
سایت
سایت منبع
لینک منبع
این سایت
اینجا
این سایت
این لینک
منبع